ملیکا قبل از تولد
همیشه و همیشه شکرخدا برای وجود دختر مامان و بابا.
اولین بار که از حضورش آگاه شدم سجده شکر کردم .
اولین بار که قبل از تولد باهاش حرف زدم هنوز یک ماه و نیمش بود .
اولین بار که تکون خورد و به قول خودمون زنده شد و روح لطیف اللهی تو وجودش دمیده شد ، مدینه حرم پیامبر (ص) بود.
هنوز یادمه حرفایی که قبل از تولدش براش می زدم از مامان و بابا و خانواده، از آسمون و گل و کوه و بارون و برف ، از رنگها و هر چی که قشنگ و زیبا بود .....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی